در باره ی روز دختر که یادآوری شد...

نمی دونم چرا وقتی حرف دختر (کلا جنسه مادینه) پیش می یاد یک نوع احساس پوچی و کلا نوعی احساس کسالت توام با بی اعتنایی بهم دست میده.

دختر امروز در ذهن من (البته نه اون ۲-۳ درصدی که براشون احترام زیادی قائلم )یعنی:

ابتذال-کالای ارزان-رژ لب-مانتو-موهای پریشان-صورت نقاشی شده-دلباختگی برای پسرای خوش تیپ-فیلم بازی کردن که من خیلی سرم میشه-گریه برای نمره-حسادت به دوست صمیمی- خنده های بلند (بدون احساس واقعی)- تلاش زیاد برای تو چشم بودن (به هر قیمتی)-خیانت-نداشتن هدف خاص از زندگی-همیشه منتظر مرد رویاها بودن- ترس و پنهان کاری-زندگی انگلی و ...

البته اینو بگم شاید این القاب تو اکثر دخترا-نه همه- شایع باشه(البته اگه بدون تعصب نگاه کنیم)

ولی اینو هم ۱۰۰٪ می گم تمام این القاب حاصل اینه که:

۱-دخترا هیچ وفت نخواستن مستقل باشن(از اول اول دنیا)

۲-مردها هم هیچ وقت نخواستن کمتر ظلم کنن(از اول اول دنیا)

۳-تا روزی که دخترا  اختیارشون دست مردهاست اولا مردها کما فی السابق به کار سوء استفادشون ادامه می دن

۴-تا روزی هم که دخترا از سوء استفاده شدن لذت می برن کار مردها بیشتر آسون میشه مثه خیلی از مادینه های متمدن غربی که کارشون به جایی رسیده که کانال تی وی و سایت زدن تا خودشونو بهتر عرضه کنن(شرمنده بیشتر توضیح نمیدم)

تا بعد...